ثروت روی زمین، فقر در خانه‌ها

پایگاه خبری افق و اقتصاد – بندر سیراف، شهری که بر بزرگ‌ترین ذخایر گاز جهان و قطب پتروشیمی ایران تکیه زده، بار دیگر میزبان یک «همایش بزرگ گلریزان» بود؛ همایشی که قرار است دست نیازمندان را بگیرد، اما در سکوت، پرسشی بنیادی را فریاد می‌زند: چگونه ممکن است منطقه‌ای که بر ثروت نشسته، همچنان محتاج گلریزان باشد؟ چرا میان دودکش‌های میلیاردی صنعت و زندگی روزمره مردم این‌قدر فاصله افتاده است؟

به گزارش پایگاه خبری افق و اقتصاد، چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۴، پتروشیمی زاگرس در بندر سیراف میزبان معاون اول قوه قضاییه، معاونت اجتماعی قوه قضاییه، استاندار بوشهر، مدیران قوه قضاییه، فرمانداران، مدیران پتروشیمی‌ها و فعالان اجتماعی بود. شعار همایش «هر شهروند، یک خیر اجتماعی» بود و مبالغی برای کمک به خانواده‌های کم‌برخوردار و آزادی زندانیان مالی جمع‌آوری شد.

اما در پس این تصاویر و سخنرانی‌ها، واقعیتی تلخ نهفته است: سیراف و جنوب بوشهر، سال‌هاست در محاصره ثروت عظیم گازی و پتروشیمی، اما درگیر بیکاری، محرومیت‌های اجتماعی و شکاف درآمدی است.

پرسش مردم عادی ساده اما عمیق است: اگر پتروشیمی‌ها هستند، پس این فقر از کجاست؟ اگر میلیاردها تومان در مجمع‌های عمومی برای «مسئولیت اجتماعی» تصویب می‌شود، چرا نتیجه‌اش به ایجاد کارخانه، کارگاه، آموزش مهارت و اشتغال پایدار نمی‌رسد؟ چگونه است که منطقه‌ای با این حجم از پول، هنوز برای رهایی یک زندانی مالی یا کمک به خانواده‌های کم‌برخوردار به گلریزان نیاز دارد؟ این تضاد، امروز تبدیل به سوژه اصلی افکار عمومی در جنوب استان شده است.

در نگاه نخست، حضور مسئولان ملی و مدیران صنعت در یک گلریزان بزرگ، اقدامی مردمی و انسانی به نظر می‌رسد؛ اما از زاویه آسیب‌شناسی اقتصادی و اجتماعی، این همایش بیشتر به یک علامت هشدار شباهت دارد. هشدار نسبت به شکافی که سال‌هاست میان تولید ثروت و توزیع ثروت در این منطقه وجود دارد.

پتروشیمی‌ها سالانه سودهای کلان به سهامداران خود می‌پردازند. در مجامع عمومی، ارقام سنگینی ذیل عنوان «مسئولیت اجتماعی» (CSR) مطرح می‌شود؛ اما بخش اعظم آن صرف پروژه‌هایی می‌شود که یا اثر مستقیم بر اشتغال محلی ندارند یا صرفاً در حد فعالیت‌های نمادین باقی می‌مانند.

نتیجه؟

آمار اشتغال بومی همچنان پایین است.

جوانان منطقه هنوز در صف شغل‌اند.

حلقه اتصال صنعت به اقتصاد زندگی مردم، همچنان ضعیف است.

در چنین شرایطی، گلریزان—با نیت خیر—برای بسیاری از مردم یک سؤال تلخ را زنده می‌کند: وقتی پول و صنعت و تأسیسات عظیم در چند کیلومتری خانه‌های ماست، چرا باید برای آزادی یک زندانی مالی دست به دامن خیرین شویم؟

مسئولیت اجتماعی صنعت در منطقه‌ای مثل سیراف، تنها ساخت یک سالن اجتماعات یا مشارکت در یک جشنواره نیست؛ بلکه باید به شکل‌گیری زنجیره‌ای از کسب‌وکارها، کارخانه‌ها، کارگاه‌ها، آموزش فنی، به‌کارگیری نیروهای بومی و ایجاد سرمایه‌گذاری پایدار منجر شود.

تا وقتی پول‌های مسئولیت اجتماعی صرف پروژه‌های نمایشی شود و نه ایجاد اشتغال پایدار، فقر همچنان در کنار دودکش‌های پتروشیمی نفس خواهد کشید.

تا وقتی فرآیند تصمیم‌گیری درباره مسئولیت اجتماعی به مردم محلی، نخبگان، جامعه مدنی و بخش خصوصی واقعی واگذار نشود، این فاصله پر نخواهد شد و تا زمانی که شفافیت درباره هزینه‌کرد این منابع وجود نداشته باشد، گلریزان‌ها همچنان سایه تردید و پرسش را همراه خود خواهند داشت.

همایش گلریزان سیراف، فارغ از نیت‌های خیرخواهانه آن، یادآور یک حقیقت مهم است: وجود صنعت، به‌تنهایی توسعه نمی‌آورد.

پتروشیمی‌ها می‌توانند موتور محرک اقتصاد محلی باشند، اما تنها وقتی که مسئولیت اجتماعی‌شان مبتنی بر ایجاد زیرساخت‌های تولیدی و اشتغال پایدار باشد.

مردم جنوب بوشهر نه گرسنه کمک، که تشنه فرصت‌اند. آنچه آن‌ها انتظار دارند، نه گلریزان، که تحول ساختاری است؛ نه صدقه، که شغل؛ نه مراسم، که آینده‌ای که در آن ثروت منطقه، در سفره مردم منطقه هم دیده شود.

اگر این تغییر رخ ندهد، هر سال ممکن است گلریزان‌های بزرگ‌تری برگزار شود، اما پرسش اصلی همچنان پابرجا می‌ماند: «کدام اقتصاد سالم اجازه می‌دهد مردمِ نشسته بر ثروت، همچنان نیازمند خیران باشند؟

امیر رضایی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا