قدرت چانهزنی ایران و بازتعریف قواعد بازی
محمود رحمانی
در پی تعویق مذاکرات ایران و آمریکا در واکنش به تداوم تجاوزات اسرائیل، تهران نشان داد که آمادگی پذیرش دیپلماسی صرفاً در سایه احترام متقابل و تأمین منافع ملی را دارد. اقدام قاطع ایران نه تنها معادلات سیاسی منطقه را به چالش کشید، بلکه بار دیگر قدرت چانهزنی و توان بازتعریف قواعد بازی در عرصه دیپلماسی و امنیت منطقهای را به رخ طرفهای غربی و منطقهای کشاند.
به گزارش پایگاه خبری افق و اقتصاد، با اعلام رسمی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، ششمین دور مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا که قرار بود روز یکشنبه ۲۵ خرداد در مسقط عمان برگزار شود، تا اطلاع ثانوی و تا پایان تجاوزات اسرائیل به خاک ایران متوقف شد. این تصمیم ایران، نقطه عطفی در روند دیپلماسی منطقهای و بینالمللی است که فراتر از یک حرکت تاکتیکی، حامل پیامهای مهمی برای کشورهای منطقه، آمریکا و متحدان غربی است.
در پی حملات متعدد و خصمانه رژیم صهیونیستی به خاک ایران، شامل عملیات علیه تاسیسات هستهای، ترور دانشمندان و حملات به مراکز غیرنظامی، تداوم مذاکرات غیرقابل توجیه عنوان شد. سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه، در گفتگوی تلفنی با مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا اظهار کرد:«با توجه به پیامها و حمایتهای بیپرده واشنگتن از اقدامات تلآویو، انجام مذاکرات در شرایط ادامه یافتن وحشیگری رژیم صهیونیستی فاقد معنای دیپلماتیک است.»
اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه نیز ضمن تاکید بر اولویت پاسخ به تجاوز دشمن، تصریح کرد: «دشمنان دیپلماسی و صلح، جنگ ظالمانهای را بر ملت ایران تحمیل کردهاند و تا زمانی که تجاوزات رژیم صهیونیستی متوقف نشود، مذاکره با طرفی که حامی و همدست مهاجم است، بیمعنا خواهد بود.» او همچنین بر این باور است که «هیچکس باور نمیکند اسرائیل بدون هماهنگی یا چراغ سبز آمریکا دست به این حملات زده باشد» و مسئولیت پیامدهای این اقدامات را متوجه واشنگتن دانست.
در بستر کنونی، بسیاری از تحلیلگران معتقدند که دولت ترامپ اگرچه در ظاهر بر شعار مذاکره و توافق بهتر با ایران تاکید میکرد، اما عملاً با همسویی راهبردی با اسرائیل، از کانال فشار و تهدید نظامی حمایت میکرد. به عقیده فاطمه خادم شیرازی، نویسنده حوزه روابط بینالملل، مذاکرات برای آمریکا بیشتر ابزاری برای کنترل زمان و مدیریت افکار عمومی بود تا یافتن راهکار پایداری برای اختلافات. اسرائیل نیز با بیاعتنایی به روندهای دیپلماتیک، حتی همزمان با مذاکرات، عملیات هدفمند، حملات نیابتی و فشارهای مستقیم علیه ایران را در دستور کار قرار میداد تا این پیام را القا کند که هیچ توافقی آرامش واقعی به همراه نخواهد داشت و امنیت اسرائیل هرگز به نتایج مذاکره گره نخواهد خورد.
در چنین فضایی، دیپلماسی و فشار، دو ابزار موازی و مکمل برای آمریکا و اسرائیل بوده است؛ بهگونهای که به گفته برخی کارشناسان، مذاکرات نه وسیلهای برای حل بحران، بلکه ابزاری برای وقتکشی، امتیازگیری و توجیه اقدامات سختافزاری بوده است. فشار ترکیبی اسرائیل و آمریکا، فضای مذاکرات ایران و غرب را همواره پرابهام، شکننده و فاقد اعتماد متقابل نگه داشته است.
اما تصمیم اخیر تهران، بیش از هر چیز مرزهای دیپلماسی را به طرف مقابل یادآوری کرد. همانطور که عراقچی تصریح کرد: «جمهوری اسلامی ایران هرگز دیپلماسی را ترک نکرده اما تا زمانی که تجاوز ادامه داشته باشد، مذاکرهای در کار نخواهد بود.» او مجددا تاکید کرد در صورتی که تهاجمات متوقف شود، زمینه بازگشت به تعاملات دیپلماتیک فراهم خواهد شد. بدین ترتیب، پیامی روشن به آمریکا و اروپا مخابره شد: ایران اهل سکوت در برابر فشار و تهدید نیست و دیپلماسی برایش تنها زمانی معنا خواهد داشت که مبتنی بر احترام متقابل و تامین اصول اساسی امنیت و عزت ملی باشد.
این اقدام، تعاملات واشنگتن و تهران را پیچیدهتر کرد و به وضوح ثابت نمود که معادلات امنیتی منطقه بدون لحاظ اراده ایران راه به جایی نمیبرد. لغو مذاکرات، نه تنها خطاب به آمریکا و اسرائیل بلکه برای سایر بازیگران منطقهای نیز حامل این پیام بود که تهران اهل امتیازدهی تحت فشار نیست و در صورت استمرار تهدید، قادر است هر لحظه روند مذاکره را متوقف و ابتکار را به دست گیرد.
در نهایت، تصمیم ایران، بازی قدرت در منطقه را وارد فصل تازهای میکند؛ فصلی که در آن رویکردهای تحمیل، فشار و تهدید دیگر نمیتواند جایگزین گفتگو و احترام باشد و توازن آینده تنها با پذیرش واقعیتهای جدید و تغییر رویکرد بازیگران بینالمللی امکانپذیر خواهد بود. این حرکت تهران اگرچه دفاعی به نظر میرسد، اما نمایانگر کنشی فعالانه و راهبردی در نظام بینالملل است؛ حرکتی که بار دیگر نشان داد قدرت چانهزنی ایران همچنان بالاست و میتواند در حساسترین مقاطع قواعد بازی را به نفع خود بازتعریف کند.