شادگان؛ آغاز حیات اقتصادی و تقویت ظرفیت گروه فولاد خوزستان تا افق ۱۴۱۰

پایگاه خبری افق و اقتصاد – هفته گذشته در فولاد شادگان «اولین فروش» ثبت شد؛ اتفاقی که پروژه فولادسازی را از قاب افتتاحیه بیرون آورد و به مدار اقتصاد برد. از این لحظه، محصول قابل‌تحویل وارد بازار شده و جریان نقد، زنجیره تامین و اعتماد خریدار به حرکت افتاده است، یعنی یک دارایی مولد تازه در سبد گروه فولاد خوزستان.

شادگان حالا در منحنی یادگیری و افزایش تدریجی ظرفیت (Ramp-up) است و به سمت تولید پایدار می‌رود؛ هر هفته وقفه‌ها کوتاه‌تر، مصرف انرژی کمتر و یکنواختی کیفیت بیشتر می‌شود و به ظرفیت اسمی نزدیک می شود. این موفقیت، سه اثر راهبردی برای گروه فولاد خوزستان دارد: توزیع بار عملیاتی و کاهش ریسک توقف در واحدهای مرکزی؛ انعطاف در سبد محصول (بیلت/بلوم) متناسب با سفارش‌های داخلی و پنجره‌های صادرات و نزدیک‌تر کردن تولید به مصرف در جنوب کشور و کم‌کردن هزینه‌های حمل و ریسک‌های لجستیکی.

پیوند شادگان با «افزایش ظرفیت» فولاد خوزستان فقط جمع دو عدد نیست؛ منطق شبکه‌ای دارد. وقتی یک واحد جدید روشن می‌شود، زنجیره‌ی بالادست و پایین‌دست هم حساس‌تر و دقیق‌تر کار می‌کنند؛ از خوراک آهن‌اسفنجی و گندله تا برنامه کوره‌های قوس و خطوط ریخته‌گری مداوم. هر درصد بهبود در بهره‌وری شادگان، به همان نسبت فشار را از دوش واحدهای دیگر برمی‌دارد و به گروه اجازه می‌دهد حضور پایدار در بازار رقابت داخل و خارج را حفظ کند؛ همان سیاستی که در ماه‌های گذشته، هم بازار داخلی را بدون نوسان نگه داشت و هم ارزآوری را تقویت کرد. اینکه نخستین خریدار، یک همسایه صنعتی در خود خوزستان است، هم نشانه‌ای است از معماری مطلوب زنجیره؛ کاهش فاصله تولید تا مصرف و ساخته‌شدن یک خوشه صنعتی که در آن، ریسک‌ها با هم تقسیم می‌شود.

تا افق ۱۴۱۰، شادگان می‌تواند یکی از سه تکیه‌گاه اصلی راهبرد گروه فولاد خوزستان باشد. نخست، تکیه‌گاه بهره‌وری؛ رسیدن به ضریب بهره‌برداری بالا (و نزدیک‌کردن OEE به استانداردهای جهانی) با نگهداری پیشگیرانه، ریشه‌یابی وقفه‌ها و انضباط کیفی. تجربه صنعت می‌گوید ۱۲ تا ۱۸ ماه نخست، پنجره طلایی برای افت هزینه به‌ازای هر تُن و تثبیت کیفیت است؛ هر چه این پنجره بهتر مدیریت شود، شادگان زودتر از «واحد تازه‌کار» به «واحد قابل اتکا» تبدیل می‌شود. دوم، تکیه‌گاه انرژی و محیط‌زیست؛ فولاد با قوس الکتریکی و خوراک آهن‌اسفنجی، در مقایسه با کوره بلند، مزیت کربنی دارد؛ اما این مزیت زمانی به برگ برنده تبدیل می‌شود که خودتامینی برق، بازچرخانی آب و کنترل غبار جدی گرفته شود. با چشم‌انداز سیاست‌های کربنی در بازارهای هدف (از جمله الزامات گزارش‌دهی و عوارض کربنی)، شادگان می‌تواند «پایگاه سبزتر» گروه در سبد صادرات باشد؛ جایی که هر تُن با ردپای کربن کمتر و ریسک قانونی پایین‌تر، راحت‌تر راه بازار خارجی را پیدا می‌کند. سوم، تکیه‌گاه بازار؛ نزدیکی به مشتریان جنوبی و بندرها، امکان قراردادهای تحویل سریع را بالا می‌برد؛ در دوره‌هایی که بازار جهانی روی لبه تیغ است، همین چند روز کمتر در حمل و تحویل، تفاوت قیمت و حاشیه سود می‌سازد.

اما هر چشم‌اندازی قیدهایی دارد. در مسیر ۱۴۱۰، این حقیقت ساده را نباید نادیده گرفت که هم چالش تامین انرژی باید رفع شود که گروه فولاد خوزستان تدابیری در این زمینه اندیشیده اما لازمست وزارت نیرو نیز به کمک صنعت بیاید و وقفه های ناشی از قطعی برق را کم کند و هم سياستگذاران اقتصادی کشور محدودیت ها و مشکلات صنعت فولاد در حوزه معافیت ها و صادرات را کاهش دهند.

شادگان البته فقط یک خط فولاد نیست؛ برای خوزستان، یک خبر اجتماعی است. هر شیفتی که به‌وقت شروع می‌شود، فقط آمار تولید را تکان نمی‌دهد؛ در شهر، حلقه‌ای از کسب‌وکارهای کوچک را هم سرپا نگه می‌دارد؛ حمل‌ونقل محلی، تعمیرگاه‌ها، کارگاه‌های قطعه‌سازی، خدمات فنی، حتی مغازه‌های ساده اطراف کارخانه. این همان جایی است که صنعت، از نمودار فاصله می‌گیرد و به زندگی روزمره سلام می‌کند؛ جایی که جوان‌های متخصص و کارگران ماهر، با حقوق سر موعد و برنامه‌ای قابل پیش‌بینی برای زندگی، برای ماندن در استان امیدوارتر از همیشه می شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا