فرسودگی زیر بار چندشغلی
امیر رضایی
پایگاه خبری افق و اقتصاد _ در سایه تورم افسارگسیخته و کاهش روزافزون قدرت خرید، کارگران ایرانی بیش از هر زمان دیگری برای حفظ معیشت، به چندشغله بودن پناه آوردهاند. دیگر تلاش مضاعف مفهومی قهرمانانه ندارد؛ بلکه برای بسیاری آخرین راه دوام آوردن است.
براساس آمارهای رسمی، تورم سالانه ایران از ۴۵ درصد عبور کرده و قیمت هر کالای اساسی خانوار همچنان در حال افزایش است. یک کارگر یا کارمند معمولی حتی با دریافت حقوق ماهانه، از پس هزینههایی مانند اجاره، غذا، پوشاک و آموزش فرزندان برنمیآید. ناهید سعادتی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی تأکید میکند که طی دهه گذشته، درآمد واقعی طبقه متوسط و پایین بهشدت سقوط کرده و در شهرهای بزرگ، داشتن دو یا حتی سه شغل برای ادامه زندگی به ضرورت بدل شده است.
کارگران معمولاً صبح را در کارخانه یا کارگاه میگذرانند و عصرها به عنوان راننده تاکسی، کارگر ساختمانی یا فروشنده سیار، شغل دوم دارند. بسیاری شبها به کارهای پروژهای یا فریلنسری مشغول میشوند تا فقط اجاره و مایحتاج منزل را تأمین کنند.
قانون کار فراموششده در بازار کار غیررسمی
بر اساس قانون، سقف ساعات کاری هفتگی کارگران ۴۴ ساعت است اما با رشد مشاغل غیررسمی، این قاعده معنای خود را از دست داده و اغلب این مشاغل فاقد بیمه و حمایت اجتماعی هستند. طبق گفته حمید حاجیاسماعیلی، فعال کارگری، حدود ۶۰ درصد افراد شغل دوم یا سوم دارند؛ درآمد رسمیشان با تورم همخوانی ندارد و بسیاری به طرف مشاغل غیررسمی سوق پیدا کردهاند.
هادی ابوی، فعال کارگری دیگر، معتقد است: میزان پایین دستمزد باعث شده کارگران از شغل اصلی دل بکنند و به سمت کارهای پارهوقت یا مشاغل خدماتی جذب شوند. در بسیاری از موارد، تمایل برای دائمی کردن همین مشاغل جانبی هم افزایش یافته است.
سفره کارگران کوچکتر و معیشت سختتر
سعید فتاحی، مشاور کانون عالی کارگران، میگوید سفره کارگری خالی است و درآمد در بهترین حالت فقط پاسخگوی بخشی از نیازهای اساسی است. حتی با داشتن شغل دوم، رسیدن به حداقلهای یک زندگی معمول ممکن نشده است.
هزینه روانی و اجتماعی چندشغله بودن
افزایش کار و کمبود زمان استراحت، آسیبهای جدی روانی و اجتماعی بهدنبال داشته است. امیر ناصری، روانپزشک، هشدار میدهد که فرسودگی روانی، افسردگی، اضطراب و مشکلات خانوادگی مستقیم با پدیده چندشغلی مرتبط است.
نبود زمان کافی برای خانواده و استراحت، به بحرانهای عاطفی و فروپاشی رابطهها منجر میشود.
طبق آخرین آمار، بیش از ۳۵٪ نیروی کار ایران حداقل دو شغل دارند که بیشترشان ساکن کلانشهرها هستند. مردان اغلب به رانندگی و مشاغل خدماتی روی آوردهاند؛ زنان نیز در کسبوکارهای خانگی و فروش آنلاین فعالند. این ارقام بدون احتساب مشاغل غیررسمی و فصلی است.
مسئله اصلی؛ کار برای بقا نه توسعه
امروز معنای «کار» به تلاش برای زنده ماندن تقلیل یافته است. دغدغه خانوادهها نه پیشرفت، بلکه پرداخت اجاره و قبضهاست. تا اصلاح سیاستهای اشتغال، دستمزد و حمایتهای واقعی اجرایی نشود، چندشغلی راهحل ناگزیر میماند؛ راهحلی که هزینه آن سلامت روانی و کیفیت زندگی مردم است.