کابوس سبز زیر سایه سیاهسوخت:
مترسکی به نام شرکت بهینهسازی مصرف سوخت
فوت 40 هزار ایرانی در اثر آلودگی هوا
ساره جعفرقلی
پایگاه خبری افق و اقتصاد، در دل معضل آلودگی هوای شدید شهرهای بزرگ ایران، یک بازی پشتپردهی خطرناک در جریان است؛ شرکتی که اسمش «بهینهسازی مصرف سوخت » است، به ظاهر مسئول کنترل کیفیت نفت و فرآوردههای نفتی است، اما در عمل نه تنها کارآمد نیست، بلکه به عاملی پنهان برای تداوم آلودگی و تهدید سلامت مردم تبدیل شده است.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری افق و اقتصاد، شرکت بهینهسازی مصرف سوخت که زیرمجموعه شرکت ملي نفت ايران بود در حدود یک هفته است که زیرمجموعه نهاد ریاست جمهوری شده است، به جای مسئولیتپذیری زیستمحیطی، درگیر منافع تسویهنشده با صنعت نفت است، منافعی که خطری زنده و ملموس برای جان شهروندان به همراه دارد.
در این گزارش، ما به ریشههای این بازی خطرناک میپردازیم: از ساختار سازمانی شرکت بهینهسازی مصرف سوخت گرفته تا استفاده از بنزین پایه پلیمری سرطانزا در کشور و همچنین تقاضای لجوجانه برای انتقال این شرکت به زیر مجموعه سازمان محیط زیست، چرا که تا مادامی که بهینه سازی مصرف سوخت زیر مجموعه محیط زیست نباشد به دلیل منافات کاری با دولت عملا کارایی ندارد.
یک شرکت بدون کارکرد واقعی
شرکت بهینهسازی مصرف سوخت، با ماموریت ادعایی «نظارت بر تولید، ساخت و مصرف محصولات نفتی»، در ظاهر جایگاهی مهم دارد.
اما واقعیت چیست؟ این شرکت، برخلاف نامش، هیچگونه نقش منسجمی در کاهش آلودگی، بهبود کیفیت سوخت یا نظارت زیستمحیطی ایفا نمیکند.
به جای آن، به دلیل تضاد ذاتی با وزارت نفت و شرکتهای نفتی، عملکردش عمدتاً نمادین و تشریفاتی است.
به گفته منابع مطلع، بودجه این شرکت در سالهای اخیر به حداقل رسیده است؛ نشانهای روشن از کارآیی پایین یا عدم اولویتدهی واقعی به ماموریت اصلی شرکت.
پرسش جدی این است: چرا شرکتی که باید نقش محیط زیستی و کنترلی داشته باشد، زیر مجموعه ریاست جمهوری و سابق در زیر مجموعه شرکت تولیدکننده نفت قرار داشت؟ آیا تضاد منافع سازمانی، این شرکت را به مترسکی خالی و بیتأثیر تبدیل کرده است؟
نظارت بی چون و چرای محیط زیست کشور
یکی از مطالبات جدی کارشناسان زیستمحیطی این است که شرکت بهینهسازی مصرف سوخت به زیرمجموعه سازمان محیط زیست منتقل شود، این انتقال، میتواند نقطه عطفی در واقعیتر شدن نظارت بر کیفیت سوخت و تاثیرگذاری زیستمحیطی این نهاد باشد.
حالا باید بررسی کنیم چرا این خواسته منطقی است؟
- تناقض ذاتی در ماموریت: وقتی شرکتی که باید کیفیت سوخت را بهبود دهد، زیر نظر نهادی قرار دارد که سودش از فروختن سوخت بیشتر است، تضاد منافع به وجود میآید.
- نقص بودجه و کارایی: با بودجه اندک و کارکرد محدود فعلی، شرکت بهینهسازی مصرف سوخت نمیتواند به نقش زیستمحیطی خود واقعاً عمل کند و زیر چتر محیطزیست، میتواند بودجه و مأموریت شفافتر داشته باشد.
- افزایش اعتماد عمومی و پاسخگویی: اگر این شرکت تحت سازمان محیط زیست باشد، مردم و رسانهها میتوانند راحتتر بر عملکرد آن نظارت کنند، گزارشگیری عمومیتر باشد و فشار برای کنترل آلودگی بیشتر شود.
در واقع، انتقال شرکت بهینهسازی مصرف سوخت به محیط زیست صرفاً یک تغییر اداری نیست ،این یک تغییر ساختاری است که میتواند تعادل منافع بین صنعت نفت و سلامت عمومی را به نفع شهروندان بازگرداند.
بنزین پلیمری؛ سم خاموش در رگ هوای ما
یکی از بزرگترین تهدیدهایی که شرکت بهینهسازی مصرف سوخت (و در پسزمینه آن، شرکت ملی نفت) را در مظان اتهام قرار داده مسئله بنزین است، بنزینی که به گفته کارشناسان، «پایه پلیمری» دارد، نه پایه نفتی، و خطرات زیستی بسیار جدی دارد.
مطالعات و گزارشها نشان دادهاند که بنزین پتروشیمی که در برخی جایگاهها عرضه میشود، حاوی مقادیر بالایی از ترکیبات سرطانزا مانند بنزن است و بنزن یکی از مواد شناختهشده در طبقهبندی بینالمللی سرطانزا است.
سازمان محیط زیست پیشتر هشدار داده است که استفاده از بنزین پتروشیمی میتواند تهدیدی جدی برای سلامت عمومی باشد.
در مقالهای تحلیلی نیز آمده که علیرغم بارش باران و باد در برخی روزها، هوای شهرها همچنان به شدت آلوده است و بخش مهمی از این آلودگی به «بازگشت بنزین پتروشیمی» نسبت داده میشود.
برخی کارشناسان میگویند که مسئولان بهخاطر سود بیشتر، بنزین مرغوبتر را صادر یا ذخیره میکنند و بنزین «پایه پلیمری» ارزانتر و خطرناکتر را در داخل کشور عرضه میکنند.
نتیجه این کار نهتنها آلودگی هوا را تشدید میکند، بلکه ریسک ابتلا به سرطان را برای شهروندان بالا میبرد.
آمار تلخ، واقعیت دردناک
آلودگی هوا در ایران معضل فراتر از یک مشکل زیستمحیطی است ، این یک بحران انسانی است. گزارشها حاکی است که آلودگی سالانه جان تعداد زیادی از هموطنان را میگیرد.
در یکی از گزارشها آمده است که در یک دوره معین، «حداقل ۴۰ هزار ایرانی» در اثر آلودگی هوا جان خود را از دست دادهاند.
این آمار هشداری جدی است که نمیتوان آن را به سادگی نادیده گرفت، همزمان، کارشناسان تأکید دارند که بنزین پتروشیمی، سهم اساسی در این فاجعه دارد.
فشارها برای توقف یا کاهش تولید این نوع سوخت خطرناک وجود دارد، اما منافع اقتصادی در پشت پرده، سد راه تحول شدهاند.
توزیع سود، تقسیم ریسک
منطق این سیستم ناهمخوان اما دقیق است؛ شرکتهای پتروشیمی با تولید بنزین پایه پلیمری، سود زیادی میبرند، چون هزینه تولید این بنزین اغلب پایینتر است.
اما بار زیان آن آلودگی، بیماری، ریسک سرطان بر دوش مردم است.
در مقابل، شرکت بهینهسازی مصرف سوخت که باید وظیفهاش محافظت از کیفیت سوخت باشد، یا بودجهاش به حدی کاهش یافته که نمیتواند تأثیرگذاری واقعی داشته باشد یا اراده سیاسی قوی برای مقابله با این منافع اقتصادی قدرتمند در ساختار شرکت ملی نفت دیده نمیشود.
چرا صداها خاموشاند؟
شاید بپرسیم که چرا این موضوع تاکنون به شکل گسترده در رسانهها یا محافل عمومی پوشش داده نشده یا تغییر واقعی رخ نداده است؟ چند عامل کلیدی در این مورد دخیل است در ابتدا منافع کلان پتروشیمیها است، صنعت پتروشیمی در ایران قدرت اقتصادی و سیاسی بسیار بالایی دارد. توقف یا کاهش تولید بنزین پلیمری سرطانزا به معنای کاهش سود آنها است.
دوم ضعف نهاد نظارتی است، شرکت بهینهسازی مصرف سوخت به رغم عنوان «بهینهسازی» و «نظارت»، عملاً کارکرد ضعیفی دارد؛ بودجه کم، ساختار زیرمجموعه شذکت ملی نفت و شاید نداشتن اختیارات کافی برای مقابله با تولیدکنندگان بزرگ سوخت از عوامل کمبود نظارت است.
همچنین کماطلاعی عمومی هم یکی از عوامل میتواند باشد، بسیاری از شهروندان از ترکیب بنزین مصرفی خود و ریسکهای سرطانزایی آن بیاطلاع هستند؛ این باعث شده فشار مردمی برای اصلاح نهایی سیستم سوخت و کیفیت آن زیاد نباشد.
و در آخر محدودیت رسانهای و ترس از افشاگری و پرداختن به موضوعی که منافع عظیمی در پس آن است، ریسکهای سیاسی و اقتصادی دارد.
رسانهها و فعالان محیط زیستی باید شجاعت بیشتری برای افشای این روابط پیچیده نشان دهند.
راهکار پیشنهادی، نه یک تغییر کوچک، بلکه انقلاب ساختاری
برای خروج از این بحران، راهکارهای زیر ضروریاند:
- انتقال شرکت بهینهسازی مصرف سوخت به زیرمجموعه سازمان محیطزیست:
اعطای مأموریت زیستمحیطی واقعی به شرکت
بودجهگذاری شفاف و مستقل
نظارت مردمی و رسانهای مستمر
- ممنوعیت یا تنظیم سختگیرانه بنزین پایه پلیمری:
استانداردسازی ترکیبات سوخت
آزمایش و پایش دائم بنزین در جایگاهها
جلوگیری از صادرات بنزین مرغوب در حالی که سوخت با آلودگی بالا در بازار داخل عرضه میشود
- افزایش آگاهی عمومی:
کمپین رسانهای در مورد خطرات بنزین پتروشیمی
آموزش شهروندان درباره کیفیت سوخت و راههای مطالبهگری
مشارکت سازمانهای غیردولتی و دانشمندان در بررسی مستقل کیفیت سوخت
- مکانیزم پاسخگویی قانونی:
تدوین و تصویب قانون یا آییننامه برای الزام شرکت بهینهسازی نفت به گزارشدهی عمومی
جرایم زیستمحیطی برای شرکتهایی که استانداردهای سوخت را رعایت نمیکنند
همکاری نهادهای بینالمللی در استفاده از تکنولوژیهای پاکتر و استانداردسازی سوخت
و اما آخر
امروز، شرکت بهینهسازی مصرف سوخت بیشتر از آنکه یک نهاد نظارتی واقعی باشد، به یک «مترسک» تبدیل شده است ،ابزاری تشریفاتی در دستان دولت ، بیآنکه تأثیری شفاف و مثبت بر کیفیت سوخت یا آلودگی هوا داشته باشد. در عین حال، بنزینی که در قلب این بحران قرار دارد، ترکیبی خطرناک و سرطانزاست که سلامت میلیونها نفر را به خطر میاندازد.
انتقال این شرکت به زیرمجموعه سازمان محیطزیست فقط یک تغییر اداری نیست؛ این یک ضرورت اخلاقی، زیستمحیطی و انسانی است.
بدون این تحول ساختاری، منافع اقتصادی بزرگ ممکن است بر جان مردم پیروز شود، و آلودگی نادیدهگرفتهشده به بحران عمیقتری تبدیل گردد.
اگر واقعاً به دنبال آیندهای پاکتر برای کشور هستیم، باید این «مترسک» را به چشم خطر ببینیم و آن را در بازوی نظارتی قویتری قرار دهیم.
مردم، رسانهها، نهادهای محیطزیستی و قانونگذاران باید دست به دست هم دهند تا این تغییر به وقوع بپیوندد وگرنه، بار آلودگی بر گردن شهروندان باقی خواهد ماند، در حالی که نخبگان صنعتی سود میبرند.




