پشت پرده واردات برنج؛ طلا در دانههای سفید
سود میلیاردی واردکنندگان از اختلاف قیمتها و ارز دولتی؛ در حالی که سفره مردم کوچکتر میشود
پایگاه خبری افق و اقتصاد، تصمیم دولت برای تعیین سقف قیمت واردات برنج ۹۰۰ دلاری به ازای هر تن، در ظاهر اقدامی برای حمایت از مردم و کنترل قیمت در بازار داخلی بود، اما آنچه در پشت این تصمیم رقم میخورد، به گفته فعالان بازار و کارشناسان، بیشتر به یک «میهمانی سود» برای گروهی خاص از واردکنندگان شبیه است تا سیاستی حمایتی برای سفره مردم.
نامهای که سکوت را شکست
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری افق و اقتصاد، ماجرا از آنجا آغاز شد که دو انجمن فعال در حوزه برنج در نامههایی رسمی به معاونت توسعه بازرگانی وزارت جهاد کشاورزی، نسبت به تعیین سقف نهصد دلاری واردات برنج اعتراض کردند.
در آن نامهها آمده بود که قیمت واقعی جهانی برنج حدود ۱۴۰۰ دلار است و به نسبت عدد ۹۰۰ دلار اعلامشده دولت و میانگین قیمت برنج وارداتی حداقل۴۰۰ دلار کمتر از قیمت اعلامی انجمنها است.
به زبان سادهتر، یعنی دولت با دست خود زمینه ایجاد یک اختلاف قیمتی سنگین را فراهم کرده که تنها نتیجهاش، رانت، دلالی و سود بادآورده برای عدهای محدود است.
جذابیت پنهان در اعداد
گفتنی است، وقتی واردکننده میتواند با ارز دولتی ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومانی برنج وارد کند، در حالی که نرخ ارز در بازار آزاد بسیار بالاتر است، هر دلار به نوعی تبدیل به یک چک سفید میشود.
بر اساس محاسبات کارشناسان اقتصادی، همین تفاوت حدود ۴۰۰ دلاری در هر تن برنج، «حدود ۱۱ میلیون تومان سود برای هر تن است و حال اگر بدانیم ایران سالانه حدود دو میلیون تن برنج باید وارد میکند، این اختلاف ساده عددی میتواند منجر به بیش از ۸۰۰ میلیون دلار (۲۳ هزار میلیارد تومان) رانت پنهان برای واردکنندگان شود.
سودی که نه از نوآوری و تولید، بلکه از تصمیمگیریهای غیرشفاف و نبود نظارت بر زنجیره واردات حاصل میشود.
برنجی که از مرز میگذرد، طلا میشود
یکی از واردکنندگان سابق در گفتوگو با خبرنگار ما گفت: وقتی دولت نرخ پایه را پایین اعلام میکند، در واقع واردکننده میتواند هر کالایی را با برگهای رسمی وارد کند اما با عدد واقعی متفاوت. به اسم ۹۰۰ دلار ثبت میشود ولی با هزینه واقعی ۱۳۰۰ یا ۱۴۰۰ دلار خریداری میشود، مابهالتفاوتش در حسابها جابجا میشود و هیچ نهادی هم پیگیر تفاوت نیست.
به گفته وی: برنج فقط یک نمونه است؛ ساختار تصمیمگیری ارزی در کشور به گونهای است که رانت را خودِ دولت با تصمیمات متناقضش خلق میکند.
کشاورزان خسته و مردم نگران
در همین زمان، کشاورزان داخلی از رکود فروش برنج ایرانی مینالند.
یکی از تولیدکنندگان گیلانی میگوید: وقتی برنج هندی یا پاکستانی با ارز ۲۸ هزار و پونصد تومانی وارد میشود و با برنج شمال قاطی میکنند و به اسم “برنج ایرانی مخلوط” میفروشن، دیگه چه انگیزهای برای کِشت وجود دارد؟
از سوی دیگر، خانوارها با قیمتهایی روبهرو هستند که عملاً هیچ ارتباطی با سیاستهای کنترلی دولت ندارد، در حالی که قیمت مصوب برنج هندی حدود ۵۹ هزار تومان اعلام شده، در بازار آزاد تا بالای ۹۰ هزار تومان هم معامله میشود. نتیجه ساده است: برنج ارزان وارد میشود، اما گران به دست مردم میرسد.
حلقههای پنهان سود؛ از ثبت سفارش تا چمدان ارزی
ردیابی مسیر واردات برنج نشان میدهد که سود تنها در مرحله فروش نیست؛ بلکه در هر حلقه زنجیره واردات، سهمی از این «سفره طلایی» تقسیم میشود:
- ثبت سفارش با نفوذ و سهمخواهی؛ برخی شرکتها تنها برای گرفتن مجوز واردات تأسیس شدهاند.
- تخصیص ارز با اولویتهای مشکوک؛ ارز دولتی معمولاً نصیب واردکنندگانی میشود که رابطه نزدیکتری با تصمیمگیران دارند.
- بازی با اسناد و فاکتورها؛ قیمت واقعی خرید بالاتر ثبت میشود، اما در اسناد رسمی همان رقم ۹۰۰ دلار باقی میماند.
- عرضه ترکیبی در بازار؛ بخشی از برنج وارداتی با برنج ایرانی مخلوط شده و به عنوان “محصول داخلی” فروخته میشود.
- فروش در بازار آزاد با چندبرابر قیمت مصوب؛ نتیجه نهایی همان است که مردم هر روز روی تابلوی قیمت فروشگاهها میبینند.
اعتراضها، سکوتها و یک پرسش بیپاسخ
اعتراض انجمنها فقط یک هشدار نبود؛ نشانهای از یک شکاف بزرگ بین سیاست و واقعیت اقتصادی است. در حالی که وزارت جهاد کشاورزی تأکید دارد قیمتگذاری برای حمایت از مردم است، فعالان بازار معتقدند این تصمیم، عملاً به نفع گروه کوچکی تمام شده که در سالهای اخیر بازوی پنهان واردات برنج کشور را در دست دارند.
اما پرسش اصلی اینجاست، چرا هیچ نهادی توضیح نمیدهد که برنج وارداتی ۹۰۰ دلاری با ارز ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومانی چطور سر از قفسههایی درمیآورد که در آن قیمت برنج به ۹۰ هزار تومان رسیده است؟
وقتی مردم هزینه تصمیمها را میدهند
در نتیجه این معادله پیچیده، بازنده اصلی مردماند، خانوادههایی که با تورم، قدرت خرید پایین و کاهش کیفیت برنج داخلی مواجه شدهاند.
در حالی که در اتاقهای دربسته، برخی واردکنندگان با هر محموله چند ده میلیارد تومان سود خالص به جیب میزنند.
یک کارشناس بازار برنج در گفتوگو با خبرنگار ما میگوید: واردات برنج در ایران سالهاست فقط تجارت نیست، ساختار رانتزاست. از تعرفه گرفته تا نرخ ارز. اگر شفافیت نباشه، هر بار فقط نام بازیگران عوض میشه ولی داستان همان قبلی است.
دانههای سفیدِ سودهای سیاه
در ظاهر، سیاست کنترل قیمت واردات برای «تنظیم بازار» طراحی شده است؛ اما در باطن، تبدیل شده به یک زمین بازی پر از رانت، لابی، و بیاعتمادی عمومی.
اختلاف ساده ۵۰۰ دلاری که روی کاغذ شاید کم به نظر برسد، در عمل هزاران میلیارد تومان سود بیزحمت به جیب گروهی محدود سرازیر میکند و تا زمانی که شفافیت در زنجیره واردات و تخصیص ارز برقرار نشود، و واردات به جای رقابت آزاد، در دایره بستهای از نامهای تکراری بچرخد، برنج برای مردم هر روز گرانتر و برای برخی، طلاییتر خواهد شد.
نویسنده : ساره جعفرقلی