وقتی زیرمیزی تبدیل شد به روتینِ پزشکان
زیرمیزی، سرطان خاموش نظام سلامت
پایگاه خبری افق و اقتصاد، در حالی که قشر بزرگی از مردم زیر فشار اقتصادی خرد میشوند، دریافت «زیرمیزی» توسط بخشی از پزشکان به یک رویهٔ مرسوم و سازمانیافته تبدیل شده پدیدهای که دیگر قبحش ریخته و به روتین بدل شده است.
نهادهای نظارتی مثل وزارت بهداشت و سازمان بازرسی کل کشور که باید ورودی حیاتی برای توقف این روند باشند، یا عملکرد ضعیفی دارند یا برخوردشان نمایشی و ناکافی است.
شواهد میدانی، اظهارنظر مسئولان و گزارشهای محلی نشان میدهد این مشکل به سرعت در حال گسترش است و طبقهٔ آسیبپذیر بیمار، بارِ سنگینِ آن را میپردازد.
به گزارش خبرنگار افق و اقتصاد، زیرمیزی، واژهای که روزگاری در سایه زمزمه میشد، حالا آشکارا روی میز آمده است.
در مطبها و بیمارستانها، پرداختهای غیررسمی آنقدر عادی شده که گویی بخشی از تعرفه درمان است.
در شرایطی که مردم زیر بار تورم و فقر خرد میشوند، پزشکانِ زیرمیزیگیر، از درد مردم هم کاسبکاری میکنند. از سوی دیگر بیمهها هم این هزینهها را نمیپذیرند و نظام نظارتی کشور هم چشم بسته است.
وزارت بهداشت و سازمان بازرسی کل کشور تا امروز تنها نظارهگر بودهاند و در عمل، این سکوت را مردم با خونِ دلشان میپردازند.
آمارهایی که نمیخواهند رسمی شوند
آمار رسمی درباره میزان دریافت زیرمیزی وجود ندارد؛ اما گزارشهای میدانی از تهران تا مشهد و شیراز تصویر دیگری را روایت میکنند.
بر اساس برآوردهای غیررسمی، حدود ۱۰ تا ۱۶ درصد از پزشکان در برخی تخصصها، به نوعی از بیماران پول خارج از تعرفه طلب میکنند پول نقد، سکه، یا حتی ارز.
سؤال مردم ساده است: وقتی تعرفهها رسمی است و بیمه وجود دارد، چرا باید پولی پنهان پرداخت شود؟
پاسخ اما میان اتاقهای دربستهی وزارتخانه و سکوتِ سنگین نظام پزشکی دفن شده است.
ترفندهای سفیدپوشان برای سیاهپولها
زیرمیزی دیگر فقط یک پاکت پول نیست؛ یک سیستم غیررسمی است.
پزشکان متخلف با وعده «نوبت زودتر»، «جراح خاص»، یا «کیفیت تضمینی» از بیماران پول خارج از قبض میگیرند. برخی میگویند «اگر ندهی ممکن است وقتت عقب بیفتد» و برخی دیگر صراحتاً قیمت تعیین میکنند.
مبالغ بین پنج تا پنجاه میلیون تومان در برخی جراحیها گزارش شده است؛ رقمی که از جیب بیماران بیصدا بیرون میرود و هیچ سندی از آن در پرونده نمیماند.
چرا این پدیده گسترش پیدا کرده؟
فشار اقتصادی و تاخیر پرداختها: عقبافتادن پرداخت کارانهها و مشکلات مالی در سیستم پرداختهای بهداشتی، انگیزهٔ پزشکان برای دریافت منابع خارج از تعرفه را افزایش میدهد. مسؤولان صنفی خودشان هم به این مشکل اشاره کردهاند.
ضعفِ نظارت و مجازاتِ کماثر: نهادهای ناظر یا گزارشدهی ضعیف دارند یا برخوردها تناسبی با خسارت اجتماعی ندارند؛ گزارشها از کمبود نظارت در سطوح دانشگاههای علوم پزشکی و سازمانهای بالادستی خبر میدهند.
فرار از قانون با ترفندهای مالی: استفاده از پول نقد، سکه یا روشهای پنهانسازی باعث میشود ردیابی و اثبات جرم دشوار شود و پروندهها خاموش بمانند.
مرجعیتها، واکنشها و تناقضها
اظهارنظر نمایندگان و مسئولان: چند نمایندهٔ مجلس و مقامات محلی در ماههای اخیر دربارهٔ افزایش دریافتهای غیرقانونی هشدار دادهاند و خواستار ورود قاطع نهادهای نظارتی شدهاند.
واکنش سازمانها: از یک سو رؤسای برخی نهادهای پزشکی اعلام کردهاند که اکثریت پزشکان شرافتمندند؛ از سوی دیگر رسانهها و گزارشهای محلی از گسترش پدیده سخن میگویند، این تناقض در پیام رسمی و واقعیت میدانی، خود مسئله را حادتر نشان میدهد.
فشار مضاعف بر بیمارانِ بیپناه
در حالی که میانگین هزینههای درمان در کشور بیش از ۶۰ درصد افزایش یافته، بیمهها همچنان از پوشش هزینههای غیررسمی سر باز میزنند. نتیجه روشن است: بیماران فقیر درمان را رها میکنند، طبقه متوسط به وام و قرض متوسل میشود، و ثروتمندان به درمانِ تضمینی با پول پنهان ادامه میدهند به عبارتی نظام سلامت دو پاره شده؛ درمان برای عدهای حق است، برای بقیه امتیاز.
وزارت بهداشت؛ ناظر یا نادیدهگیر؟
وقتی وزارت بهداشت از خبرنگاران میخواهد «به اعتبار پزشکان آسیب نزنند»، در واقع از مردم میخواهد سکوت کنند.
نهادهای ناظر در دانشگاههای علوم پزشکی معمولاً به جای برخورد، به تذکر و توصیه بسنده میکنند.
گزارشهای داخلی نشان میدهد بسیاری از شکایات مربوط به دریافتهای غیرقانونی یا در همان مرحلهی اول بایگانی میشوند یا با تبرئهی سریع بسته میشوند.
اگر وزارتخانه بهجای دفاع صنفی، از سلامت مردم دفاع میکرد، امروز زیرمیزی به این حد ریشهدار نمیشد.
سازمان بازرسی و نظام پزشکی؛ دو نام بزرگ، دو عملکرد ضعیف
سازمان بازرسی کل کشور که باید پیشگام مبارزه با فساد باشد، تاکنون گزارش جامعی از تخلفات پزشکان منتشر نکرده است.
سازمان نظام پزشکی هم، که باید حافظ شأن و اخلاق حرفهای باشد، در بیشتر موارد نقش سپر دفاعی صنف را بازی کرده است.
وقتی پزشکِ متخلف بداند در نهایت «توبیخ شفاهی» در انتظارش است، طبیعی است که فساد را ادامه دهد.
ریشه در پول، نتیجه در بیاعتمادی
ریشه اصلی زیرمیزی، همان بحرانِ ساختار اقتصادی درمان است. پزشک میگوید حقوقش ماهها عقب میافتد، بیمار میگوید پول ندارد، و دولت نقش میانجی را گم کرده است.
اما مسئله فقط پول نیست مسئله، بیاعتمادی است.
وقتی بیمار احساس کند سلامت او به جیبش گره خورده، اعتمادش به پزشک، بیمارستان و کل نظام درمان فرو میریزد.
و این بیاعتمادی، خطرناکتر از هر بیماری است.
چرا کسی پاسخگو نیست؟
وزارت بهداشت باید به مردم توضیح دهد که چند پروندهی زیرمیزی در سال گذشته تشکیل و به نتیجه رسیده است.
سازمان بازرسی باید اعلام کند چند پزشک بابت دریافت پول غیرقانونی مجازات شدهاند.
اما سکوت همچنان ادامه دارد. هیچکس عدد نمیگوید، هیچ گزارش شفافی منتشر نمیشود، و رسانههایی که پیگیری میکنند با فشار مواجه میشوند.
در حالی که اعتماد عمومی از بین میرود، سکوتِ مسئولان به معنای تأیید ضمنی فساد است.
صدای مردم؛ درمان با طعم تحقیر
در گفتوگو با بیماران در چند بیمارستان پایتخت، بسیاری از آنها تأیید کردهاند که برای انجام عمل جراحی یا دریافت نوبت زودتر، مجبور به پرداخت پول نقد خارج از فیش شدهاند. یکی از بیماران میگوید:
«برای جراحی پدرم، گفتند اگر پنج میلیون نقدی بدهی، سریعتر عمل میکنیم. وقتی گفتم ندارم، نوبتش سه هفته عقب افتاد.»
این روایتها دیگر استثنا نیستند؛ به قاعده تبدیل شدهاند.
راهحلهای روی میز؛ از حرف تا عمل
راهحلها سالهاست مشخصاند اما اجرا نمیشوند: راهاندازی سامانهی شفاف پرداخت بیمار به پزشک با اتصال مستقیم به بیمهها، اعلام عمومی آمار تخلفات و برخوردها، نظارت میدانی و سرزدهی وزارت بهداشت، افزایش جریمه و محرومیت برای پزشکان متخلف و حمایت مالی از پزشکان سالم برای جلوگیری از انگیزهی فساد؛ اما همه اینها تا زمانی که ارادهی واقعی وجود نداشته باشد، فقط شعار خواهند بود.
و اما اخر؛ فساد سفید در روپوش سفید
زیرمیزی دیگر فقط یک تخلف مالی نیست؛ یک زخم عمیق اخلاقی است بر پیکر پزشکی ایران.
وقتی پزشک از سوگند خود عبور کند و سلامت مردم را به چانهزنی بفروشد، هیچ نظام درمانی سالم نمیماند.
وزارت بهداشت، سازمان بازرسی و نظام پزشکی باید پاسخ دهند:
تا کی قرار است پول پنهان، بر تخت بیماران فرمان براند؟
مردم از درد خستهاند، از سکوت بیزار وقتِ ترکاندن این سکوت رسیده است.
نویسنده: ساره جعفرقلی




