بوی گندِ پایتخت؛ نتیجهٔ تفویض مسؤولیت به باد
تهران در آستانه ورشکستگی زیستی
ساره جعفرقلی
پایگاه خبری افق و اقتصاد، تهران اینبار تنها آلوده نیست؛ بوی نامطبوع آن نشاندهندهٔ یک قصور سازمانی است، مدیریتی که بحران را به «باد» حواله داده و شهر را خفه کرده است.
بوی عجیبی که شهر را فرا گرفته، عصبانیت مردم را به نقطه جوش رسانده است که نشان می دهد بحران بوی نامطبوع شهر، نتیجهٔ سیاستهای مدیریتیِ تفویضشده به باد است نه صرفاً رخدادهای طبیعی.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری افق و اقتصاد، هر بار که در شهران نفس میگیریم، سایهای از سوال و اتهام به همراه میآید: منشأ این بو چیست؟ چرا دستگاههای نظارتی و مدیریتی پاسخگو نیستند؟ این گزارش با کاوش در تاریخچه آلودگی هوای تهران، شواهد میدانی و اسناد رسمی تلاش میکند نشان دهد مشکل، قصور سازمانی و سیاستهای اشتباه است نه فقط عدم وزیدن باد در تهران!.
آلودگی هوای تهران مشکلی قدیمی اما بدون راه حل
آلودگی هوای تهران داستانی تازه نیست؛ پژوهشهای دانشگاهی و بررسیهای تاریخی نشان میدهد روند آلودگی از دوره پهلوی دوم شدت گرفت و با رشد شهرنشینی، ترافیک و مصرف سوختهای فسیلی به یک معضل ملی تبدیل شد. دستگاههای برنامهریزی همیشه میدانستند که تهران به راهحل ساختاری نیاز دارد، اما رویه مدیریتیِ ما همواره کوتاهمدت، واکنشی و پر از آمارسازی بوده است؛ سیاستهایی که مشکل را درمان نکرده و فقط هرازگاهی برای «فرونشاندن خشم عمومی» گزارشهایی ارائه دادهاند، به عبارتی این یک معضل دو دههای است، نه حادثهای که بتوان آن را با یک بیانیه شتابزده جمع کرد.
منشأ بوی نامطبوعِ تهران؛ چند سر، چند دروغ
وقتی بوی بد پایتخت میپیچد، فهرستی از مقصران بالقوه جلوی چشم قرار میگیرد؛ آرادکوه (گورستان و محل دفع پسماند)، پالایشگاهها و صنایع مازوتسوز، نشت مرکاپتان و ترکیبات گوگردی، فاضلابها و گاهی هم مراکز غیرمجاز جمعآوری زباله یا کارخانجات شیمیایی اطراف شهر.
طی سالهای اخیر گزارشها و اظهارنظرهای رسمی و خبرنگاری بارها این موارد را تکرار کردهاند؛ اما آنچه رسانهای نشده یا بهطور سیستماتیک پنهان مانده، نقش تسامح اداری و عدم اجرای مقررات (مثل پایش مستمر، تعطیلی واحدهای متخلف و پیگرد قضایی) در تبدیل این منشأها به بحران تکرارشونده است.
به عبارتی نقش ضعف نظارت، فقدان برداشت مسئولانه و تبدیلشدن منابع آلاینده به بحران تکرارشونده را نباید از نظر دور کرد.
«بادِ مقصر»، نسخهای خطرناک برای فرار از مسئولیت
در واکنشهای رسمی معمولا یک نسخه سادهانگارانه تکرار میشود: «باد از شرق میوزد و بوی بد را میآورد.» اما توجیهگرانِ این مدل دو کار میکنند: در ابتدا منشأ را مبهم نگه میدارند و دوم زمان میخرند و عملا از اجرای اقدامات فوری و ایجابی شانه خالی میکنند.
تجربهٔ تهران نشان داده وقتی مسئولان پایش و پاسخدهی را معلق نگه میدارند، تنها چیزی که زیاد میشود، پسماندِ جرایم محیطزیستی و اعتمادی است که از بین میرود.
نمونههای متعدد که در نقاط مختلف شهر و حاشیهها ثبت شده نشان میدهد مسوولان غالبا بهجای «پاسخ»، به «بیانیه» و بهجای حل، به «انکار» متوسل میشوند.
مرکاپتان و فاضلاب، شواهدی که مسئولان همچنان نادیده میگیرند
نمونهبرداریها و گزارشهای محیط زیست در موارد متعدد به افزایش ترکیبات گوگردی و مرکاپتان اشاره کردهاند؛ ترکیباتی که حتی در غلظتهای پایین بوی شدیدی ایجاد میکنند.
این مواد میتوانند ناشی از نشت خطوط فاضلاب، تخلیه غیرمجاز پسماند صنعتی یا احتراق سوختهایی با استاندارد پایین باشند.
گزارشها و پیگیریهای رسانهای بارها به آرادکوهِ تهران و شیرابههای آن بهعنوان یکی از پتانسیلهای تولید بوی بد اشاره کردهاند؛ پروندهای که سالهاست باز است اما راهحل اساسی نگرفته است.
در تابستان ۱۴۰۴ جلسه اضطراری درباره منشأ بوی نامطبوع آزادراه تهران–قم تشکیل شد؛ یعنی مسئله نه محلیِ یک روزه که نیازمند هماهنگی بیناستانی و ورود جدی دستگاههای نظارتی است، اما بعد از جلسات معمول، هیچ اقدام بازدارندهٔ قاطع و قابل مشاهدهای برای جلوگیری از تکرار رخدادها گزارش نشده است.
شبکهٔ پایشِ ناقص؛ وقتی دادهها در کشوی مدیران خاک میخورد
دادههای کیفیت هوا در دو دهه اخیر روندی نگرانکننده را نشان میدهد که شامل افزایش تعداد روزهای آلوده، اثرگذاری ترافیک سنگین، مازوتسوزی در نیروگاهها و صنایع نزدیک تهران و رشد منابع غیررسمی آلودگی مثل کارخانههای بدون مجوز و محلهای دفن غیرعلمی پسماند می شود.
کاهش اقدامات ساختاری (مثل حملونقل پاک، کنترل منابع صنعتی و شبکه جمعآوری و تصفیه موثر فاضلاب) باعث شده تهران هر موج آلودگی یا هر رویداد بوی نامطبوع را با هزینهٔ سلامت و اجتماعی بپردازد.
جلسات نمایشی و جلسات بینتیجه، چرخهٔ تکراریِ بحران
در مورد تکرار این امر باید گفت که عوامل بسیاری دخیل هستند از جمله فرار از پاسخگویی مسوولان محیط زیست و مدیریت بادی در واقع به دو چیز پشتپرده اشاره میکنند که شامل ضعف در پایش مستمرِ شیمیایی/گازی و عدم تمایل به اعلام مجازات برای تولیدکنندگان آلودگی است و این استراتژی باعث میشود مشکل بهصورت مزمن باقی بماند.
همچنین پایش ناقص، دادههای فرصتسوز و شبکههای سنجش کیفیت هوا و نمونهبرداری گازها نقاط کور دارند؛ تا زمانی که پایش گسترده، شفاف و عمومی نشود، نمیتوان منشأ را قاطعانه اعلام کرد و درنتیجه دستگاهها از اقدامات الزامآور طفره میروند.
گفتنی است، سیاستهای اقتصادی علیه محیط زیست و سوختهای غیراستاندارد، مجوزهای خاکستری برای برخی واحدها، و ناتوانی در مدیریت اصولی پسماند و فاضلاب، فضای لازم برای تولد بحرانها را فراهم میکند.
به عبارت دیگر، بحران بوی بد نمادِ سیاستگذاری نادرست و عدم اولویتدهی به سلامت عمومی است و در آخر باید گفت عدم هماهنگی بیننهادها یکی از مهمترین عوامل تکرار مشکلات است، جلسات اضطراری برگزار میشود، بیانیهها هم صادر میشود، اما هیچ سازوکار هماهنگ و شفاف برای پیگیری و اجرای نتیجهگیریها وجود ندارد؛ به همین دلیل معضل هر بار از نقطهای جدید سربرمیآورد.
شواهد میدانی
شواهد میدانی و گزارشهای مردمی نشان میدهد ما در چند نقطه شهر معضلات آلودگی فراوان داشته ایم حتی برخی از این موارد به شکایت و گزارش دهی هم رسیده است اما اقدام مناسب و هیچ رفع مشکلی از سوی مسوولان وجود نداشته است این موارد شامل :
منطقهٔ وردآورد: گزارشها از انتشار بوی متعفن ناشی از یک کارخانه داروسازیِ محلی خبر دادهاند؛ اعتراض شهروندان و پیگیریها هم بوده، اما تخلف ادامه یافته است. این نوع موارد نشاندهندهٔ ضعف در نظارت محلی و پیگیری حقوقی است.
آزادراه تهران–قم و مناطق جنوبغربی: جلسات اضطراری و هماندیشی بیناستانی در پی شکایاتِ عمومی برگزار شده، اما شهروندان میگویند که اقدامات ملموس ندیدند.
آرادکوه: از سالها پیش پروندهٔ شیرابه و بوی نامطبوعِ ناشی از محل دفن زبالهها وجود دارد؛ اقدامی که حل اساسیاش به سرمایهگذاری و ارادهٔ سیاسی نیاز دارد اما به تعویق افتاده است.
هزینهٔ خاموشِ سلامت، مردم، قربانی بیتفاوتی نهادی
بوی نامطبوع صرفاً آزار حسی نیست؛ ترکیبات گوگردی و دیگر گازهای بدبو در غلظتهای بالاتر میتوانند باعث تحریک دستگاه تنفسی، سردرد، حالت تهوع و تشدید بیماریهای مزمن شوند.
وقتی مدیریت امر سلامت به تنهایی به بیانیهنگاری و جلسهگرفتن محدود شود، هزینهٔ واقعی را شهروندان پرداخت میکنند: مراجعههای پزشکی، کاهش کیفیت زندگی، افت سرمایه اجتماعی و بیاعتمادی. (شواهد علمیِ اثرگذاری آلودگی هوا بر سلامت در منابع محیطزیستی و پزشکی موجود است.)
و اما آخر
وقتی بحرانِ بوی نامطبوع و آلودگی تهران مکرراً اتفاق میافتد و دستگاهها هر بار «باد» را مقصر جلوه می دهند، ما با یک الگوی سازمانی روبهرو هستیم، تأخیر در اقدام، پنهانکاری، و فقدان مجازات برای مقصران.
واقعیت این است که باد فقط حامل است؛ آنچه باد حمل میکند، محصولِ بیمسئولیتی، فقدان پایش و سیاستگذاری معیوب است.
اگر قرار است تغییری رخ دهد، باید از سطح بیانیه فراتر رفت و مجازاتهای بازدارنده، پایش شفاف و برنامههای ساختاری برای مدیریت پسماند، تصفیه فاضلاب و کنترل صنایع اجرا شود.
مسوولان محیط زیست باید اقدامات قاطعی انجام دهند که شامل شفافیت کامل در دادههای پایش است، همهٔ دادههای سنجش کیفیت هوا و آزمایشهای نمونهبرداری گازی باید آنلاین و قابل دسترس مردم باشد؛ هر تأخیری در انتشار داده باید قابل پیگرد باشد.
تعقیب قضایی واحدهای آلاینده، تا وقتی دستگاههای صنعتی و انبارهای زبالهٔ غیرقانونی بهراحتی فعالیت میکنند، شهر نفس راحت نخواهد کشید، نهادهای قضایی و محیطزیست باید با سرعت و قاطعیت وارد عمل شوند.
همچنین برنامهٔ اضطراری میاناستانی برای نقاطی مثل آزادراه تهران–قم لازم است سازوکار مشترک و عملیاتی بین استانها ایجاد شود؛ جلسات صرفاً برای عکس یادگاری نیستند.
همچنین باید بازنگری در مجوزها و بازپسگیری امتیازات انجام شود و مجوزهایی که به واحدهای متخلف داده شده باید بازبینی و در صورت تخلف مسترد شوند و در آخر سرمایهگذاری در زیرساختهای دفع و تصفیه پسماند هم مورد توجه قرار گیرد، آرادکوه و سایتهای دفن باید بازسازی، ایمنسازی یا بسته شوند و راهحلهای جایگزین و علمی معرفی شود.
تهران آلوده میشود ، بوی نامطبوع میگیرد چون ساختارهای مدیریت شهری و محیطزیستی اجازه میدهند منابع آلاینده فعال بمانند و تا زمانی که مقصر این امر باد عنوان شود ما شاهد ادامه مشکلات خواهیم بود.
بحرانِ بوی نامطبوع تهران نتیجهٔ تکرار مسیرِ «بادِ بهانهتراش» نیست؛ بلکه حاصلِ ساختاری است که در آن منابع آلاینده بدون نظارت مؤثر عمل میکنند، دادهها مخفیاند، مجازاتها اجرا نمیشوند و سیاستها تهی از ارادهاند. اگر مدیران میخواهند نشان دهند مسئله را جدی گرفتهاند، باید بساط تفویض مسؤولیت به باد را جمع کنند و به جای آن، مسؤولیتپذیری، شفافیت و اقدامِ قاطع را محقق کنند.




